آنکه عشق نیکوان را بنده فرمان شود
چون کند؟ پیش که یارب از پی درمان شود؟
درد را از هر طرفش بخوانی درد است دریغ از درمان که عکسش نامرد است!
بگو ... از کدام راه برخواهی گشت ؟ می خواهم گـِل بگیرمش ! ......آسوده از انتظار ، دست در
جیب و سوت زنان به زندگیم برگردم ...!!
یادش را با هزار بهانه به خاک میسپارم مسیح میشود دلم و دوباره زنده اش میکند دل را هم به صلیب باید کشید
چمدان خاطرَت را با لبخندی تلخ بستی و رفتی
سهمم را از تو نخواستم،
اما یادت باشد،
امید های مرا بدون آنکه از من بپرسی، با خود بردی....
من و خدا هر روز صبح فراموش می کنیم "او" خطاهای من را "من" الطاف او را ...
تو که میدانستی با چه اشتیاقی…خودم را قسمت میکنم پس چرا …زودتر از تکه تکه شدنم…جوابم نکردی…برای خداحافظی …خیلی دیر بود…خیلی دیر!
زندگی مانند موسیقی ای است که آکنده از نت های سیاه و سفید است، این که چند نت سفید یا سیاه در زندگی ات وجود دارد مهم نیست، بلکه تنها به یاد داشته باش که با ریتم کائنات هماهنگ بمانی، تنها در این صورت است که نغمه زندگی ات جاویدان خواهد شد.
... و عشق بی خبر از راه می رسد
چونان مسافری که بناگاه می رسد !
خواندمت به مهر !
درود و بدرود !
سلام ، از شما دوست عزیز دعوت میکنم به اولین و تنها ترین وبلاگ " طرفداران شیرین ترکمندی " مجری محبوب سیما ؛ تشریف بیارید و خوشحالم کنید . لطفا از همه موضوعات وبلاگ که تدارک دیده ام ، دیدن کنید و حتما منو از نظرات خود محروم نسازید . ضمنا اگه دوست داشتید منو لینک کنید . ممنون . منتظرم
سلام
خبـــــــــــــــــــــری شده
نپیداییییییییییییییییییییییی
سلام
نه بابا چه خبری؟
غیر یه بدبختی جدید از یه جای جدید!!!
آرامش رهایی ازطوفان نیست , بلکه آرام زندگی کردن درمیان طوفان است.
سلام عزیزم
ممنونم از اینکه تنهام نگذاشتید
دوستت دارم
کاملا درست می گید ولی مگه میشه ؟
واقعا میشه؟