خدایا سرشارم از عشقت کن

به یاد مهربان قلبی که سالها به دوستی و محبتمان می نواخت....دیگر نمی تپد

خدایا سرشارم از عشقت کن

به یاد مهربان قلبی که سالها به دوستی و محبتمان می نواخت....دیگر نمی تپد

شوک مصنوعی.....

هر رابطه ای به هر دلیلی برایت تمام شد، پی اش را دیگر نگیر.. هیچ شوک مصنوعی آدمها و رابطه های مرده را زنده نمی کند  

 

 

زمانی "بودن یا نبودن" بزرگترین مساله فلسفی زمان بود ولی این روز ها " با کی بودن وتا کی بودن " بزرگترین مساله زمانه شده

 

 دل را
بد نام نکن!
آنچه تو در سینه داری
کاروان سراست نه دل
 !
 

 

دنبال کسی نیستم که وقتی میگم میرم ؛ بگه : نرو .... کسی رو میخوام که وقتی گفتم میرم ؛ بگه : "صبر کن منم باهات بیام، تنها نرو" 

 

 گفت :چند سال داری؟
گفتم :روزهای تکراری زندگیم را خط بزنی
کودکی چند ساله ام
 

 

وقتی که تمام شیرها  پاکتی اند ...

       وقتی همه ی پلنگ ها  صورتی اند ...

           وقتی که دوپینگ  پهلوان می سازد ...

                    ایراد مگیر عشق ها  ساعتی اند!!

کاش می دانستم........

هروقت پیش خودت گفتی این دیگه با بقیه فرق داره  

 

بدون اونم پیش خودش گفته اینم یک خریه مثل بقیه  

 

  

کاش می دانستم تلخی برخی خاطره ها را چگونه قورت دهم که  

 

مزه اش لای دندان حافظه ام گیر نکند

 

  

سیگاری گوشه لبم بود ... دنبال کبریت بودم ... گفتم آقا آتیش دارید... گفت تو جیبم نه ... اما تو دلم هست ب کارت میاد
 

 

 میگفتند : علف باید به دهن بزی شیرین بیاد ...یه عمری خودمونو کشتیم  

 

شیرین ترین علف دنیا بشیم ! غافل از اینکه اصلاً طرف بز نبود ؛ گاو بود  

 

 ایا میدانید بعضی وقتها وجدان مانع از ارتکاب گناه نمیشه  

فقط گناه رو کوفت ادم میکنه
  

 

به بزرگمردی گفته شد: با زبانی دعا کن که با آن گناه نکردی ، تا دعایت مستجاب شود
بزرگمرد پرسید چگونه؟
به او گفته شد: به دیگران بگو برایت دعا کنند چون تو با زبان آنها گناه نکرده ای.  

 التماس دعا

چی کشیییییییییدم..........

 

 

 

آنکه عشق نیکوان را بنده فرمان شود 

 

 

چون کند؟ پیش که یارب از پی درمان شود؟ 

 

 

درد را از هر طرفش بخوانی درد است دریغ از درمان که عکسش نامرد است!  

 بگو ... از کدام راه برخواهی گشت ؟ می خواهم گـِل بگیرمش ! ......آسوده از انتظار ، دست در  

جیب و سوت زنان به زندگیم برگردم ...!!  

 

یادش را با هزار بهانه به خاک میسپارم مسیح میشود دلم و دوباره زنده‏ اش میکند دل را هم به صلیب باید کشید 

 

چمدان خاطرَت را با لبخندی تلخ بستی و رفتی 

سهمم را از تو نخواستم،
اما یادت باشد،
امید های مرا بدون آنکه از من بپرسی، با خود بردی.... 

 

 

من و خدا هر روز صبح فراموش می کنیم "او" خطاهای من را "من" الطاف او را ... 

 

 تو که میدانستی با چه اشتیاقی…خودم را قسمت میکنم پس چرا …زودتر از تکه تکه شدنم…جوابم نکردی…برای خداحافظی …خیلی دیر بود…خیلی دیر! 

 

 

 زندگی مانند موسیقی ای است که آکنده از نت های سیاه و سفید است، این که چند نت سفید یا سیاه در زندگی ات وجود دارد مهم نیست، بلکه تنها به یاد داشته باش که با ریتم کائنات هماهنگ بمانی، تنها در این صورت است که نغمه زندگی ات جاویدان خواهد شد.

تنهایی....

فکر گستـردگی واژه نباش هـمه در گـوشه ی تـنهایـی مـن جا دارنـد

به دنبال نگاهی بودم.....

 

 

من نه عاشق بودم و نه دلداده به گیسوی بلند و  

 

 

نه آلوده به افکار پلید  

 

من به دنبال نگاهى بودم که مرا از پس دیوانگیم میفهمید و 

 

 

 خدا می داند که سادگی از ته دلبستگیم پیدا بود 

 

  

 

از چارلی چاپلین پرسیدن خوشبختی چیست  

 

گفت :فاصله ی این بدبختی تا بدبختی دیگه