دوباره گم شده ام در غبار دل تنگی
به تنگ آمده ام در حصار دل تنگی
گرفته بغض غریبی گلوی شعرم را
ز بس که مانده ام این جا کنار دل تنگی
چه قدر حوصله ی شعرهای من تنگ است
چه سخت می گذرد روزگار دل تنگی
بیا که بی تو بهارم تباه خواهد شد
بگیر دست مرا در غبار دل تنگی
نگاه کن که چه ناباورانه می خشکند
جوانه های غزل در بهار دل تنگی
تو رفته ای و رهایم نمی کند یک دم
خیال چشم تو در سایه سار دل تنگی
خدا کند که نباشی دچار دلتنگی....
شعر از آقای صفادل
سلام خوبی پریوش جان
ببخشید دیر اومد تو تبعید بودم
این عکسایی که گرفتیس خیلی خوشگله هاااااااااا
جدی می گم...
اما شعرت خیلی غمگینه
چرا غمینی؟؟؟
نگران نباش یا خودش میاد یا نامش
سلام
خواهش می کنم خوش آمدید
ممنونم
دیگه دیگه
ولی باید خودم بیام!
قربونت برم این که ناراحتی نداره
تو این همه دوست خوب داری(مثل من) به این مزاحم ها توجه نکن
ابن که یه جای کارمون می لنگه قبول دارم همه چی خوبه ولی نیست
ممنونم از لطفتون
ممنون
سلام پری
چه عکسای خوشگلی
میگم آهنگ هم که خیلی عالیه چقدر آرامش بخشهممنونم که موقع زیارت ما رو هم فراموش نکردی
منم سر یه دیگ نذری به یاد همه ی شما بودم
چه رسم و رسومات جالبی دارید
چقدر قشنگ
خداییش از این تصاویر زیاد دیدم , اونم زنده
راستشو بخوای داغ دلم تازه شد
منم یه عالمه عکس گرفته بودم , شکار لحظه ها (با موبایلم) هیچ کدوم رو توی هارد کامپیوتر نریخته بودم
کلی عکس و فیلم های خونوادگی
مموری گوشی منم به صورت ناگهانی سوخت
از اون همه عکس فقط دو تاشون باقی مونده
اگه میخوای برات آپلود کنم بذاری توی وبلاگ
ما که وبلاگ نداریم
راستی چه فکری کردی درباره ی غیبتم؟؟؟؟!!!!
ببخشید که نگرانتون کردم
ممنونم
باشه منتظر عکسها هستم ولی توی سایت پیکوفایل لطفا
فک کردم حتما مسافرت رفتید و حتما هم ناگهانی پیش اومده
بعد هم احتمال دادم بی خیال اینترنت شدید و دنبال نفر اول کنکور شدنید
گذاشتم!!!
ممنونم
در هر حال امیدوارم موفق باشید و خوش