خدایا سرشارم از عشقت کن

به یاد مهربان قلبی که سالها به دوستی و محبتمان می نواخت....دیگر نمی تپد

خدایا سرشارم از عشقت کن

به یاد مهربان قلبی که سالها به دوستی و محبتمان می نواخت....دیگر نمی تپد

پیام گیر......

پیغام گیر سعدی

از آوای دل انگیز تو مستم                  نباشم خانه و شرمنده هستم

به پیغام تو خواهم گفت پاسخ         فلک گر فرصتی دادی به دستم

 

پیغام گیر فردوسی

نمی باشم امروز اندر سرای              که رسم ادب را بیارم بجای

به پیغامت ای دوست گویم جواب         چو فردا برآید بلند آفتاب

 

پیغام گیر خیام

این چرخ فلک عمر مرا داد به باد         ممنون توام که کرده ای از من یاد

رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش        آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد

 

پیغام گیر منوچهری

از شرم به رنگ باد باشد رویم        در خانه نباشم که سلامی گویم

بگذاری اگر پیام پاسخ دهمت         زان پیش که همچو برف گردد رویم

 

پیغام گیر مولانا

بهر سماع از خانه ام ، رفتم برون ، رقصان شوم

شوری برانگیزم به پا ، خندان شوم ،شادان شوم

برگو به من پیغام خود ، هم نمره و هم نام خود

فردا تو را پاسخ دهم ،جان تو را قربان شوم

 

پیغام گیر باباطاهر

تلیفون کرده ای جانم فدایت        الهی مو به قربون صدایت

چو از صحرا بیایم نازنینم               فرستم پاسخی از دل برایت

 

پیغام گیر حافظ

رفته ام بیرون من از کاشانه ی خور غم مخور

تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور

بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام 

زان زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور!

نظرات 12 + ارسال نظر
امین دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://aminmarmulak.blogsky.com

سلام
وبلاگی جالب همراه با مطالب زیبا دارید
خوشحال میشم به ما هم سر بزنید
موفق باشید

پری وش دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:34 ب.ظ

دوستان سلام

جواب کامنتها رو در وبلاگ خودمون همونجایی ه با هم آشنا شدیم نوشتم
از همتون هم ممنونم که این مدت منو با نظراتتون شرمنده کردید
دوستتون دارم خیلی زیاد

یاسمن دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:38 ب.ظ http://rangys.parsiblog.com

سلام
پست خیلیییییییی قشنگی بود
خوش حال می مش بهم یه سری بزنی

سهیلا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ب.ظ

سلام پری وش بد , دق مرگم کردی
اون کانت پست قبلی که کلی علامت سوال بود با شکلک تاسف مال من بود , فراموش کردم اسممو بذارم , مگه تو برای آدم حواس میذاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دلواپست شدم , بدجنس

تقدیم به شما با حترام

چراغ در کف این چشم تر اگر که تو باشی
عبور می کنم از شب ، سحر اگر که تو باشی
از ارتفاع غرورم بگو دوباره بیفتم
بیفتم آه به زانو تبر اگر که تو باشی
قبول می کنم اصلا که بی امید بمانم
همیشه منتظرت ، پشت در اگر که تو باشی
دو آه مانده که تا آخرین ستاره بمیرد
و صبح می رسد از پشت سر اگر که تو باشی
چه فرق می کند آیا مسیر و مقصد و مقصود
درست یا غلطش همسفر اگر که تو باشی
منی که سنگم و تاریکم و کویرم و زشتم
قشنگ می شوم از هر نظر اگر که تو باشی
بهار هست ، غزل هست ، یک نفر که بیاید
ولی فقط ، فقط آن یک نفر اگر که تو باشی

سهیلا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:21 ب.ظ

راستی!
این پیام گیرم خونده بودم , خداییش مال مولانا رو نخونده بودم
خیلی جالبه , خصوصا باباطاهر
هر روز روزی چند بار میومدم وبلاگت اما خبری نبود که نبود
هزار فکر ناجور کردم

سلام

آخ ببخشید دیگه به قول عسل جون جوونیم دیگه!!!

نکرت دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ب.ظ http://aloode.blogsky.com/

سلام
خوبی؟
اپت خیلی باحال بود
کلی خندیدم
راستی
ممنون که اومدی وبم
منم خیلی خوشحال شدم
اما من که تو بلاگفا وبلاگ نداشتم
چرا راستی
۱وبلاگ در باره برق بود
بهش سر نمیزنم
اما الان میرم ببینم چی نوشتید
بازم بهم سر بزن
قربانتــــــــــ

نکرت دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ب.ظ http://aloode.blogsky.com/

سلام
الان خوندم
شرمنده دیر خوندم
اما شعر زیبایی بود

احمد دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ب.ظ

سلام
جواب اینهمه نگرانی و دلواپسی ما همین بود؟؟؟
من اومدم بعد از یه غیبت صغری؟؟؟
واقعا که ای ول به اینهمه خونسردی
اصلا انتظارش رو نداشتم
به هر حال هر جا بودی و هرچی بهت گذشته امیدوارم خیر بوده باشه
تا بعد فعلا بای

سلام
یه جوری میگید انگاری بهمون خوش گذشته !!

عسل سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ب.ظ

سلام خوبید؟
چه خوب که اومدید.امیدوارم شاد باشید و برقرار
ارادتمندم.
راستی جوون واقعا دلواپستون بودیم.همش دعا میکردم سالم باشی و دل شاد

تقدیم به شما با حترام

چراغ در کف این چشم تر اگر که تو باشی
عبور می کنم از شب ، سحر اگر که تو باشی
از ارتفاع غرورم بگو دوباره بیفتم
بیفتم آه به زانو تبر اگر که تو باشی
قبول می کنم اصلا که بی امید بمانم
همیشه منتظرت ، پشت در اگر که تو باشی
دو آه مانده که تا آخرین ستاره بمیرد
و صبح می رسد از پشت سر اگر که تو باشی
چه فرق می کند آیا مسیر و مقصد و مقصود
درست یا غلطش همسفر اگر که تو باشی
منی که سنگم و تاریکم و کویرم و زشتم
قشنگ می شوم از هر نظر اگر که تو باشی
بهار هست ، غزل هست ، یک نفر که بیاید
ولی فقط ، فقط آن یک نفر اگر که تو باشی

محمود سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ب.ظ

سلام

خیلی قشنگ بود
خوشم اومد
همشون باحال بودم
تا حالا نخونده بودمشون

مرسی

تقدیم به شما با احترام

چراغ در کف این چشم تر اگر که تو باشی
عبور می کنم از شب ، سحر اگر که تو باشی
از ارتفاع غرورم بگو دوباره بیفتم
بیفتم آه به زانو تبر اگر که تو باشی
قبول می کنم اصلا که بی امید بمانم
همیشه منتظرت ، پشت در اگر که تو باشی
دو آه مانده که تا آخرین ستاره بمیرد
و صبح می رسد از پشت سر اگر که تو باشی
چه فرق می کند آیا مسیر و مقصد و مقصود
درست یا غلطش همسفر اگر که تو باشی
منی که سنگم و تاریکم و کویرم و زشتم
قشنگ می شوم از هر نظر اگر که تو باشی
بهار هست ، غزل هست ، یک نفر که بیاید
ولی فقط ، فقط آن یک نفر اگر که تو باشی

م ح م و د سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ب.ظ

اهههههههههههه
نداشتیما

قرار شد..یعنی شما قول دادی قـــــــــــــــــــــــــول دادی که خودت واسم آستین بالا بزنی
یادت رفت
حالا می گی این همه دختر..خودت یکی انتخاب کن
خوب من اگه می تونستم که به تو نی گفتم برا آستین بالا بزنی..دخمر دختر گلی

یه کم فــــــــــــــکر کن

نکرت سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ب.ظ http://aloode.blogsky.com/

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد