خدایا سرشارم از عشقت کن

به یاد مهربان قلبی که سالها به دوستی و محبتمان می نواخت....دیگر نمی تپد

خدایا سرشارم از عشقت کن

به یاد مهربان قلبی که سالها به دوستی و محبتمان می نواخت....دیگر نمی تپد

وقتی خورشید رفت........

وقتی خورشید رفت گریه نکن!  

 

 

زیرا اشکهایت نمی گذارند ستارگان را ببینی 

 

 

کو گوش شنوا!

نظرات 5 + ارسال نظر
محمود چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:32 ق.ظ

سلام
صبحت بخیر

عجب شبی داشتی دیشششششششششششششششششششششششب
لابد تا ساعت ۳ بیدار بودییییییییییییییییییییییییییییییی؟

محمود چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:20 ب.ظ

سلام
در فراق آن عزیز

طوفان مرگ در سال ۸۸ پدری دلسوز و زحمتکش را روی در نقاب خاک کشید و آتشی ناگفتنی بر دل نهاد . نمی دانستیم از دست دادنت اینقدر تلخ است و بدین گونه روحمان را به ویرانی می کشد .

سالی گذشت و در باغچه خانه مان هیچ گلی نرویید . هیچ دستی آرامش را به ارمغان نیاورد و هیچ نگاهی پاییز قلبمان را بهاری نکرد .

ای پدر ،ای عزیز ، قبل از رفتنت احساس می کردم با گرمی وجود تو جهانم زیباست / جامه ام زیباست / دیده ام بیناست / زبانم گویاست / قفسم هم طلاست اما پس از تو به این نمی ارزد که دلم تنهاست .

محمود چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:24 ب.ظ

سلام پدر

دلگیر مباش از من اگر بد شده‌ام این روزها. دلگیر مباش از من اگر بد می‌کنم با خود.

اینجا نشسته‌ای، روبروی نگاه من و نگرانی، می‌دانم.

می‌روم حرم به پای دل، که پای رفتنم بسته‌است.

درها به رویم زنجیر است، می‌مانم پشت قفل‌ها.

و با آب مانده حوض وضو می‌گیرم!

می‌دانم بد شده‌ام تو می‌دانی و خدا و همین است که تنها مانده‌ام بی تو.

و همه چیز من چنان گم شده میان غبار، که خود را هم نمی‌بینم.

روی از من مگردان در این لحظات نیاز.

با با جون واقعا ٌ نبودنت تلخ است

و دلم برایت تنگ میشه

روحت شاد

و یادت گرامی


دختر کوچکت


محمود جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:04 ق.ظ

سلام
آری
پروازش ناگهانی و مرگش نا منتظرِِ.
وجودش افتخار بود و نبودنش مسلخ تلخ ناباوری
مرگش مرگ باران بود و دلش دریای عشق و وجودش باران رحمت.
سخاوت را از باران آموخته بود وزش بادی بود که با عشق و محبت و صفا می وزید
ستاره ای بود که خاموش شد و خورشیدی که نابهنگام غروب کرد.
بزرگ مردی ما را ترک کرد که هر لحظه با او بودن برایمان نعمتی عظیم بود .
او دیگر در میان ما نیست ولی اطمینان دارم
به عطوفت خداوند که اکنون در نزد خدای خود مهمان می باشد.
روحش شاد و قرین آرامش حق باد .
دختر کوچک بابا

علی راد چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ق.ظ

سلام
جالب بود
راستی خدا پدرتون رو رحمت کنه هر چی خاک ایشونه بقای عمر شما باشه
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد