این متن توی 23 آبان 91 برام به وبم فرستاده شده که با حال این روزهام خیلی مطابقت داره
نمی دونم از طرف کی بوده و هیچ اسم یا ایمیلی ازش نداره
خیلی اتفاقی این پیام رو دیدم که به بهتر شدن حالم کمک کرد
و اما متن ارسالی:
به عشق خدا فکر کن . به این که چگونه میشه عاشق خدا شد. که غیر از او کسی
رو ندید . که عشق او تو را بیتاب کند. به آنچه تاکنون شنیده ای فکر نکن
خیلی هاش دروغه درباره ی خدا به دلت رجوع کن. دل تنها جایست که هنوز سالم
مونده. حالا دلت رو پاک کن و هرچی هست توش بریز بیرون چون دل فقط جای
خداست.حالا تموم شد .چشمت میشه چشم خدا و با اون میبینی همه ی آن چیزهایی
را که در جهان های تو در تو وجود دارد. و در نهایت میبینی خدا را حتی قبل
از مردن . دستت میشود دست خدا که با آن به بندگان خدا خیر میرسانی. و زبانت
میشود زبان خدا که با آن از سوی خدا سخن میگویی.
همه ی منیتها را در
وجودت بمیران و جزئی از خلقت شو .چیزی به نام من و منیت در تو نباشد.غرور و
تکبر را نابود کن. با همه مهربان باش.آهسته سخن بگو.کم سخن بگو.چون تو
میتوانی... بستگی دارد به خودت. فراموش نکن تو میتوانی...
تا این مراحل طی نشه هر چی بگم بیفایده است.
من همه چیزهایی را که هرگز نمیتوانستی و نخواهی توانست از کسی بشنوی برایت گفتم.
بعد
پرده ها کنار خواهد رفت و دیگر حتی حاضر به دیدن پری ها هم نخواهی شد. چون
خواست تو این خواهد بود که تمام ثانیه ها جز خدا را در حضور خود نخواهی.
اما آنها خواهند آمد و با تو خواهند بود.در عالم چیزی به نام شانس یا اتفاق
وجود ندارد همه چیز دلیلی دارد. و نام تو پری شد تا روزی به راز پری ها پی
ببری که کلید آغاز عشق تو به سوی خدا باشند.
بعد از خواندن این را نیز پاک کن.
من دیگر چیزی برای نوشتن ندارم.
نمیدانم چگونه درباره ی من فکر میکنی.
فکر کن که منی وجود ندارد نه اسمی و نه نشانی...
پس این متنها را به اراده خویش ننوشتم
هرگز سوالی از من نپرس که دیگر اجازه ی نوشتن حتی کلمه ای را ندارم
و به سوی او حرک کن با دلی پاک.(کلید دل است)
موفق باشی
ساده هستم
ساده می بینم
ساده می پندارم زندگی را
نمیدانستم جرم می دانند سادگی را
سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم
ساده می مانم…
ساده میمیرم…
اما…
ترک نمی گویم پاکی این سادگی را …